متن حس تنهایی + شعر غمگین تنهایی

0

در این پست می توانید جملات غمگین و تنهایی و دلنوشته غمگین دوری و متن حس تنهایی و شعر غمگین تنهایی و متن عاشقانه تنهایی و جملات دوری از عشق و متن کوتاه دوری و متن تنها بودن و کپشن غمگین حس تنهایی را مشاهده کنید.

 متن حس تنهایی

متن حس تنهایی

تو که میدانستی با چه اشتیاقی…خودم را قسمت میکنم

پس چرا …زودتر از تکه تکه شدنم…جوابم نکردی…برای

خداحافظی …خیلی دیر بود…خیلی دیر !!

شبیه برگ پاییزی، پس از تو قسمت بادم

خداحافظ ، ولی هرگز نخواهی رفت از یادم

خداحافظ ، و این یعنی در اندوه تو می میرم

در این تنهایی مطلق ، که می بندد به زنجیرم

متن حس تنهایی

تنهایی یعنی پشت هم سیگار..تنهایی یعنی درد بی درمون…

متن حس تنهایی

تنهایی یعنی اینکه اگه تا یه هفته گوشیتو خاموش کنی

برات مهم نباشه

متن تنها بودن

همیشه از همان ابتدای آشناییمان در هراس چنین روزی بودم و کابوس خداحافظی

را میدیدم اکنون شد آنچه نباید میشد

خداحافظ دلیل بودنم خداحافظ . . .

متن حس تنهایی

آدم باید ضربه بخوره، زمین بخوره، زخمی بشه، تجربه کنه،

یاد بگیره و بفهمه همه مهربونیا بی‌قصد و غرض و همیشگی نیستن

تا بفهمه توقع نداشته باشه از هیچکس

تا نقاب بزنه و آدم‌های نقاب دار رو تشخیص بده.

آدمی که توی پَر قو بزرگ شده باشه توی دنیا تنهایی دووم نمیاره.

متن حس تنهایی

این روزها که می گذرد

یک ترانه تلخ

قصه ی تنهایی های مرا می سراید

سمفونی گوش خراشی است

روزهاست پنبه دگر فایده ندارد

……باید باور کنم

تنهایم

جملات غمگین جدایی

دلتنگ ها بهتر میدانند

که خواب یک نیاز نیست

تنها یک بهانه است !

تا آدمی به شب پناه ببرد

متن حس تنهایی

سکوت بی بهانه ترین صدای مهر است
و من سکوت می‌کنم تا بگویم
دوستت دارم!

متن حس تنهایی

و چه خوب است گاه گاهی دروغ بگویی به دلت

و نگذاری که بداند بینهایت تنهاست

متن فاز سنگین

دلتنگ که باشی آدم دیگری میشوی

خشن تر

عصبی تر

کلافه تر

و تلختر

با اطراف هم کاری نداری

همه اش را نگه میداری

دقیقاسرهمان کسی خالی میکنی که دلتنگش هستی

متن حس تنهایی

دیگه توی دنیا به چی اعتماده
کسی که براش مردی دوست نداره
منو بغض و بارون، سکوت خیابون
دوباره شکستم چه ساده چه آسون
به پاتم بسوزم تو شمعم نمیشی
تو حوای دنیای آدم نمیشی!
غرورت گلومو به هق هق کشیده
آدم که قسم خوردشو دق نمیده …

متن حس تنهایی

بیهوده نقاش بوده ام این همه سال

به چشم هایت که می رسم ، قلم موها خیس می شوند

به لب هایت که می رسم دستم می لرزد

رنگ ها می گریزند و قاب های خالی ، تنها نبودن تو را به دیوار زندگی ام می کوبند

نظرات