جملات غمگین غم مهاجرت + عکس نوشته مهاجرت
در این پست می توانید متن های کوتاه درباره مهاجرت و عکس استوری مهاجرت کردن و جملات غمگین غم مهاجرت و عکس نوشته مهاجرت و عکس نوشته غمگین مهاجرت خانواده و عکس نوشته دوری از خانواده و کپشن برای مهاجرت را مشاهده کنید.
جملات غمگین غم مهاجرت
زندگی برای زیستن در یک نقطه نیست!
ما که میترسیم از هجرت دوست
کاش می دانستیم روزگاری که بهم نزدیکیم
چه بهایی دارد
و سفر یعنی چه ؟
و چرا مرغ مهاجر وقت پرواز
این چنین سخت به خود می لرزد؟
—–
شب آغاز هجرت تو
شب از خود گذشتنم بود
شب بی رحم رفتن تو
شب از پا نشستنم بود
مهاجرت یعنی انتخاب «آرامش داشتن و دلتنگ بودن» به جای «آرامش نداشتن و کنار عزیزانت بودن».
و این بیرحمانهترین تصمیمیه که یک انسان مجبور به گرفتنش میشه.
هر دو انتخاب هم آخرش به یه حسرت پنهان ختم میشه.
تو قصه مهاجرت غم ز شهر عشق
تو ماندنی ترین گل خوشبوی میخکی
عکس نوشته مهاجرت
اگر تو دوست منی
کمک ام کن تا از تو هجرت کنم
اگر تو عشق منی
کمک ام کن تا از تو شفا یابم
بعضی از چیز ها
تنها از دور ظاهر آرام و زیبا دارند
و انسان
برای نزدیک شدن به آنها نباید پافشاری کند
مثل عشق
سیاست
و مهاجرت…
من بر آسمان خراش ها
پرنده های مهاجر زیادی دیده ام
که چشم هایشان پر از اشک بود!
بیا مثل مرغان آشفته هجرت کنیم
افق را به مهمانی پونه دعوت کنیم
بیا مثل پروانه های غریب نیاز
به مهتاب شبهای تنهایی عادت کنیم
عکس نوشته مهاجرت کوتاه
قلب پاییزی من
باغ دلواپسیه خوندنم ترانه نیست
هق هق بی کسیه
شب من با هجرت تو
شب معراج عذابه
آه
اینجا
گنجشک ها
که بر لب پاشوره های حوض
با ماهیان سرخ
سخن از مهاجرت
می گویند
با سبزه نای
گندم چنگیز
دهقان توس و تبریز
—–
از آتش هجرت بسوخت جانم
دوزخ بود آری سزای عصیان
عکس نوشته غمگین غم مهاجرت
چشمهایم را که می بندم
آرام بالهایم را روی شانه هایم حس می کنم
بال که می زنم
رفته ام.
از آتش هجرت بسوخت جانم
دوزخ بود آری سزای عصیان
—–
بر دوش خسته کشیدم ترانه هایم را
و عاشقانه گذر کردم
از شهر های انتقال
مهاجرت
تبعید
از
شهرهای گنبد
باغ ملی
بازار
از شهرهای هل ، گلاب ، فرش چای
از شهرهای دوچرخه ، ترن ، هواپیما
زندگی برای زیستن در یک نقطه نیست!
ما که میترسیم از هجرت دوست
کاش میدانستیم روزگاری که بهم نزدیکیم
چه بهایی دارد
و سفر یعنی چه ؟
و چرا مرغ مهاجر وقت پرواز
این چنین سخت به خود می لرزد؟
نظرات