جملات اسیر نگاهت شدم + عکس نوشته عاشق شدم

0

در این پست می توانید متن های زیبای عاشقانه و عکس نوشته نگاه عاشقانه و جملات اسیر نگاهت شدم و عکس نوشته عاشق شدم و عکس استوری عشق در نگاه اول و عکس استوری عشق اولی و عکس نوشته عشق واقعی و عکس استوری عاشق شدن را مشاهده کنید.

 جملات اسیر نگاهت شدم

جملات اسیر نگاهت شدم

آنک به دل اسیرمش در دل و جان پذیرمش

گر چه گذشت عمر من باز ز سر بگیرمش…

جملات اسیر نگاهت شدم

اسارت
یا انتظار
به تو فکر میکنم
وبه ماه نگاه

کدام ماه می آیی
دلخوشی روشن من؟…

جملات اسیر نگاهت شدم

زندگی تک تک این ساعتهاست

زندگی،چرخش این عقربه هاست

زندگی ،راز دل مادر است

زندگی ،پینه دست پدر است

زندگی ،مثل زمان درگذراست

زندگی ،آب روانیست،روان میگذرد

آنچه تقدیر من

و توست همان میگذرد

عکس نوشته عاشقانه

وقتی که نیستی؛
دلم،،،
اسیر زمستان ست…

کاش ،
با دست هایت،
— کمی بهار بیاوری!

جملات اسیر نگاهت شدم

اگر
سهم من از چشمت
اسارت بردن دل بود
من این حبس و اسیری را
به صد جان
آرزو کردم……

جملات اسیر نگاهت شدم

عاشق ها همیشه کورند و همیشه هم کور باقی می مانند .

علی الخصوص اگر زن باشند.

حسن بنی عامری

عکس استوری نگاه عاشقانه

بدترین نوع اسارت را تجربه می کنم
به طرز عجیبی خوش حالی و بد حالی ام به تو گره خورده و چه قفسی تنگ تر از این

سولماز رضایی…

جملات اسیر نگاهت شدم

گاهی لحظه های سکوت پر هیاهو ترین دقایق زندگی هستند ،

مملو از آنچه می خواهیم بگوییم ولی نمی توانیم !

دیوید سالینجر

جملات اسیر نگاهت شدم

من به بند تو اسیرم تو زمن بی خبری؟
آفرین! معرفت این است که ز من می گذری…

جملات اسیر نگاهت شدم

خواستم رها باشم
اما دلبستگى ام به تو
پاهایم را به زمین زنجیر بسته است.
وهمچون پرنده اى اسیر در دام به دور تو بى محابا میگردم…
و چه زیباست اسارتم بر تو…

عکس استوری جملات اسیر نگاهت شدم

سکوت کن هنگامی که نمیدانی چه بگویی ؛ چه پاسخی دهی ؛ ویا چطور بگویی ؛ فقط سکوت کن.
گاهی نگفتن شیرین تر از گفتن سخنان آشفته است ؛ که در لحظه تو را سبک میکند …. در آن لحظه سکوت کن.
یک وقتهایی سعی کن چشمهایت را ببندی بر حرفهای نیش دار ؛ و به زبانت اجازه دهی سکوت را تمرین کند.
دقیقه هایی که حس انفجار در سلولهایت تو را از درون میخورد ؛ سکوت را تجربه کن ؛ تا ذهنت با قلبت مشورت کند و تصمیمی درست بگیرد .
یک وقتهایی ” سکوت ” پاسخ همه دردهاست.

جملات اسیر نگاهت شدم

اسیر آواهای نهفته
با بال هایی خسته اند
در قفس جانم
بشیران بهار
می خراشند با گوشه گوشه های نوک تیزشان
لطافت رویاهای نداشته ام را
خارهای بازدارنده ی ابراز

تا کجا بالا خواهند رفت
این دیوارهای نامرئی سکوت…

نظرات