متن درباره جوانی + عکس نوشته گذشت جوانی

0

در این پست می توانید متن های زیبا درباره دوران جوانی و متن کوتاه درباره گر عمر و متن درباره جوانی و عکس نوشته گذشت جوانی و عکس استوری دوران جوانی و سخنان بزرگان درباره دوران جوانی و عکس استوری جوان را مشاهده کنید.

متن درباره جوانی

متن درباره جوانی

یک سری ها را نباید بخشید..
کسانی را که نزاشتند جوانی کنی
و در اوج جوانی کاری کردن که دلت پیر شود
یک سری ها را نباید بخشید!
همان هایی که باعث شدند
چشمانت از اشک، کبود و قرمز شود..

—-

تبه کردم جوانی تا کنم خوش زندگانی را

چه سود از زندگانی چون تبه کردم جوانـی را

متن درباره جوانی

تو جوانمرد و دولت تو جوان

می به بخت تو نوجوان آمد

گل دگر ره به گلستان آمد

واره باغ و بوستان آمد

متن درباره جوانی

شوکت روزگار،
عزت برقرار
و سعادت زندگانى،
محصول باغ جوانى است..

متن کوتاه درباره جوانان

جوانی حسرتا با من وداع جاودانی کرد

وداع جاودانی حسرتا با من جوانی کرد

متن درباره جوانی

بار دیگر گر فرود آری سری با ما جوانی

داستان‌ ها دارم از بیداد پیری با جوانی

واعزیزا گوئی آخر گر عزیزت مرده باشد

من چرا از دل نگویم وا جوانی وا جوانی

متن درباره جوانی

جوانی، بهاران زندگانی و ارزشمندترین هدیه ای است که
دست روزگار تنها یک بار فرصت بهره گیری از آن را به آدمی می بخشد..
نشاط و شادابی، تحرک و قدرت و انگیزه های بلند رویش و پویش،
ره آورد بوستان جوانی است..

عکس استوری جوانی

شادی کنید ای دوستان من شادم و آسوده‌ام

بوی جوانی بشنوید از پیکر فرسوده‌ام

متن درباره جوانی

افسوس که ایّام جوانـــــــی بگذشت

هنگام نشاط و شادمانی بگذشت

تا چشم گشودیم در این باغ، چو گل

هفتاد و دو سال زندگانی بگذشت

متن درباره جوانی

من حوصله‌ ی تو را فراوان دارمـ
تو از یادگارهای به جا مانده‌ از جوانی من هستی
من کسانی را که دوست دارمـ «تو» صدا میکنم ..

متن دوران خوش جوانی

خوشا عاشقی خاصه وقت جوانی

خوشا با پریچهرگان زندگانی

به وقت جوانی بکن عیش؛ زیرا

که هنگام پیری بُوَد ناتوانی

جوانی و از عشق پرهیز کردن

متن درباره جوانی

آه.. جوانی ام چه
خویشاوندیِ نزدیکی
با فرسودگی داشت
بی بیداری
مرگِ عمری را دیدم
که رنج هایش دراز با لبخندی کوتاه
و غم هایی بس جادار بود…

—-

به روزگار جوانی درود باد درود

که دوره خوش من دوره جوانی بود

متن درباره جوانی

جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را

نجـستم زندگانی را و گم کردم جوانی را

کـنون با بار پیــــــری آرزومندم که برگردم

بـه دنبــال جـوانی کوره راه زنـدگـانـی را

به یاد یــار دیرین کاروان گم‌کرده را مانـم

که شب در خواب بیند همرهان کاروانی را

نظرات