جملات غمگین کودک کار + متن احساسی درباره کودکان کار
در این پست می توانید متن های غمگین درباره کودکان و دلنوشته غمگین درباره کودکان کار و عکس نوشته زیبا و احساسی درباره کودکان کار و جملات غمگین کودک کار و متن احساسی درباره کودکان کار و جملات احساسی کودکانه را مشاهده کنید.
جملات غمگین کودک کار
تابلو نقاش را ثروتمند کرد
شعر شاعر به چند زبان ترجمه شد
کارگردان جایزه ها را درو کرد
و هنوز سر همان چهار راه واکس می زند کودکی که بهترین سوژه شد!!
روزها امدن و رفتند و تو هنوز با آن ترازوی شکسته کنار آن دیوار قدیمی با چشم های منتظرت قدم های رهگذران را می شماری تا شاید قدم یکی از آن ها به سوی تو ره کج کنند. همه چیز این شهر تغییر کرد حال همه مردم این دیار دگرگون شد و تنها چیزی که مثل خودش ماند پسر بچه ی کنار دیوار قدیمی با ترازوی شکسته اش بود.
نردبانی که ،به اندازه دلتنگی من قد بکشد
پشت دیوار کسی یافت نشد!!!!
تکیه بر حسرت خود خواهم زد……….
متن احساسی کودکانه
باز باران بی ترانه می خورد بر بام خانه
نرم نرمک می چکد غم از در و دیوار خانه…
کودکی ده ساله ام من، کودک کار و خیابان…
خسته و زخمی ز باران……
وای باران! وای باران!
باز هم من ماندم و یک دسته گل باز هم من ماندم و یک دست پر!
در همه جنگ ها و انقلاب ها زمانی که دشمنان روبه روی هم قرار می گیرند و قصد جان هم را می کنند اگر شاخه گلی از طرف یکی از آن ها به دیگری داده شود. جنگ خاتمه پیدا می کند، سر نیزه ها و اسلحه ها غلاف می شوند و آشتی و رحم و دوستی جایگزین کینه و خشم می شود. اما من از
خدایا کجایی…من از تو فقط یک چیز میخواهم…پیامبری که معجزه اش
خنداندن کودکان خیابانی باشد…!!!
دلنوشته زیبا درباره کودکان کار
سر چهار راه ها دخیل بسته اند…
واژه اوقات فراغت شوخی تلخی بیش نیست
شب ها خسته بخواب می روند، وقت نمی کنند رؤیا ببینند…
شادی های کودکی را به گریه های فردایشان می فروشند…
وقتی به یاد دارم کودکان کار سر هر چهار راه و هر خیابانی با دست های کوچک و معصومشان شاخه گل تقدیم انسان هایی می کنند که هیچ دشمنی با ان ها ندارند. ولی انگار جنگ نان و خوشبختی برای این کودکان تمامی ندارد.
ورشکست شدن کدامین سرمایه دار، به اندازه بی سرمایه شدن تودردناک است ؟
در شیرینی ات چه ریخته ای که کامها تلخ می شوند ؟؟
نظرات