اشعار عاشقانه عطار نیشابوری + عکس نوشته های عاشقانه و ناب

0

عطار نیشابوری یکی از شاعران معاصر ایران است که دارای مجموعه اشعار فراوانی است. در این پست سعی کرده ایم مجموعه ای از اشعار عاشقانه عطار نیشابوری و عکس نوشته های عاشقانه و ناب عطار نیشابوری را قرار بدهیم تا شما از آن برای ابراز علاقه خود به عشق و همسرتان استفاده کنید.

 اشعار عاشقانه عطار نیشابوری

اشعار عاشقانه عطار نیشابوری

من کی ام؟
یک شبنم از
دریای بی‌پایان تو…

اشعار عاشقانه عطار نیشابوری

ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش

بر در دل روز و شب منتظر یار باش

دلبر تو دایماً بر در دل حاضر است

رو در دل برگشای حاضر و بیدار باش

دیده ی جان روی او تا بنبیند عیان

در طلب روی او روی به دیوار باش

ناحیت دل گرفت لشگر غوغای نفس

اشعار عاشقانه عطار نیشابوری

عقل کجا پی برد شیوه سودای عشق؟!
باز نیابی به عقل سر معمای عشق

اشعار عاشقانه و ناب

عشق جمال جانان، دریای آتشین اسـت
گر عاشقی، بسوزی، زیرا کـه راه این اسـت …

اشعار عاشقانه عطار نیشابوری

برقع از ماه برانداز امشب

ابرش حسن برون تاز امشب

دیده بر راه نهادم همه روز

تا درآیی تو به اعزاز امشب

کارم انجام نگیرد که چو دوش

اشعار عاشقانه عطار نیشابوری

عشق جانان همچو شمعٖم از قدم تا سر بسوخت
مرغ جان را نیز چون پروانه بال و پر بسوخت

عشقش آتش بود کردم مجمرش از دل چو عود
آتش سوزنده بـر هم عود و هم مجمر بسوخت

مجموعه اشعار عاشقانه عطار نیشابوری

این جهان و ان جهان ودر نهان
آشکارا در نهان ودر عیان

هم عیان و هم نهان پیدا توئی
هم درون گنبد خضرا توئی ‌

اشعار عاشقانه عطار نیشابوری

گر مرد رهی ز رهروان باش

در پرده سر خون نهان باش

بنگر که چگونه ره سپردند

گر مرد رهی تو آن چنان باش

خواهی که وصال دوست یابی

با دیده درآی و بی زبان باش

اشعار عاشقانه عطار نیشابوری

چومویت مشکبار آمد سفر کن
سحرگه بر صبامویی گذر کن

مرا مویی ز حال خود خبر ده
ز مویت مژده باد سحر ده

اشعار احساسی و عاشقانه

عزم ان دارم کـه امشب نیم مست

پای کوبان کوزه دُردی بـه دست

سر بـه بازار قلندر در نهم

پس بـه یک ساعت ببازم هرچه هست

تا کی از تزویر باشم خودنمای

تا کی از پندار باشم خودپرست

پرده پندار می‌باید درید

اشعار عاشقانه عطار نیشابوری

ای هجر تو وصل جاودانی اندوه تو عیش و شادمانی
در عشق تو نیم ذره حسرت خوشتر ز وصال جاودانی

دوبیتی عاشقانه

بی تو نیست آرامم کز جهان تو را دارم
هرچه تو نِه‌ ای جانا، من ز جمله بیزارم

همچو شمع می‌سوزم همچو ابر می‌گریم
همچو بحر می‌جوشم، تا کجا رسد کارم…

اشعار عاشقانه عطار نیشابوری

ما ز خرابات عشق مست الست آمدیم

نام بلی چون بریم چون همه ی مست آمدیم

پیش ز ما جان ما خورد شراب الست

ما همه ی زان یک شراب مست الست آمدیم

نظرات