شعر درباره آدم بودن و انسانیت + عکس استوری در مورد انسانیت

0

در این پست می توانید متن های کوتاه درباره انسانیت و شعر درباره آدم بودن و انسانیت و عکس استوری در مورد انسانیت و عکس استوری درباره انسان بودن و جملات کوتاه درباره انسانیت و سخنان بزرگان درباره انسانیت را مشاهده کنید.

شعر درباره آدم بودن و انسانیت

شعر درباره آدم بودن و انسانیت

صورت انسان دگر معنی آن دیگر است

صورت انسان مس و معنی انسان زرست

مس چه بود لحم و پوست زر چه بود عشق دوست

این مس اگر زر شود از دو جهان برترست

شعر درباره آدم بودن و انسانیت

بعد از کفش ،
بیشترین چیزی که زیر پا گذاشته می شود ،
انسانیت است!

«مارک زاکربرگ»

شعر درباره آدم بودن و انسانیت

هر که راه ست از هوس‌ها جان پاک
زود بیند حضرت و ایوان پاک
چون محمّد پاک شد ز این نار و دود
هرکجا رو کرد وجه الله بود
هر که را باشد ز سینه فتح باب
او زهر شهری ببیند آفتاب

شعر درباره آدم بودن و انسانیت

زیباترین شعر با موضوع انسانیت

تو نیکی میکن و در دجله انداز

که ایزد در بیابانت دهد باز

خبر کن با خلق بهر ایزدت

یا برای راحت جان خودت

تا هماره دوست بینی در نظر

در دلت ناید ز کین ناخوش صور

شعر درباره آدم بودن و انسانیت

بی ارزش ترین نوع افتخار؛
افتخار به داشتن ویژگی هایی است که خود انسان در داشتن‌شان هیچ نقشی ندارد
مثل چهره، قد، رنگ چشم، ملیت، ثروت خانوادگی و خیلی چیزهای دیگر….
از چیزایی که خودتان به دست آورده اید حرف بزنید..
مثل: انسانیت، شعور، مهربانی، گذشت، صداقت و …..
آدمی را آدمیت لازم است
عود را گر بو نباشد هیزم است

شعر درباره آدم بودن و انسانیت

بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست
بگشای لب که قند فراوانم آرزوست
ای آفتاب حسن برون آ دمی ز ابر
کان چهره مشعشع تابانم آرزوست
بشنیدم از هوای تو آواز طبل باز
باز آمدم که ساعد سلطانم آرزوست
گفتی ز ناز بیش مرنجان مرا برو
آن گفتنت که بیش مرنجانم آرزوست
وان دفع گفتنت که برو شه به خانه نیست
وان ناز و باز و تندی دربانم آرزوست

شعر خاص در مورد انسان بودن و آدم بودن

بار درخت علم ندانم مگر عمل
با علم اگر عمل نکنی شاخ بی بری

علم آدمیت است و جوانمردی و ادب
ورنی، ددی، به صورت انسان مصوری

شعر درباره آدم بودن و انسانیت

هر جا انسان وجود داشته باشد، فرصتی برای مهربانی وجود دارد.

«سنکای جوان»

شعر درباره آدم بودن و انسانیت

هم چو مجنونند و چون ناقه ش یقین
می‌کشد آن پیش و این واپس به کین
میل مجنون پیش آن لیلی روان
میل ناقه پس پی کرّه دوان
یک دمار مجنون ز خود غافل بدی
ناقه گردیدی و واپس آمدی

شعر درباره آدم بودن و انسانیت

علم آدمیت است و جوانمردی و ادب
ورنی، ددی، به صورت انسان مصوری

نظرات