اشعار کوتاه دلتنگی + شعر غمگین و دلسوز

0

فرد عاشق و دور از عشق خود احساس دلتنگی و ناراحتی دارد. یکی از متن هایی که می تواند برای عکس استوری خود استفاده کند اشعار کوتاه دلتنگی و عاشقانه است که ما در این پست از اشعار دلتنگی و غمگین استفاده کرده ایم.

 اشعار کوتاه دلتنگی

اشعار کوتاه دلتنگی

در دل دردیست از تو پنهان که مپرس
تنگ آمده چندان دلم از جان که مپرس
با این همه حال و در چنین تنگدلی
جا کرده محبت تو چندان که مپرس …

————-

به نام خدائی که هستی را با مرگ، دوستی را یک رنگ
زندگی را با رنگ، عشق را رنگارنگ، رنگین کمان را هفت رنگ
شاپرک را صد رنگ، و مرا دلتنگ تو آفرید . . .

————-

به نام خدائی که هستی را با مرگ، دوستی را یک رنگ
زندگی را با رنگ، عشق را رنگارنگ، رنگین کمان را هفت رنگ
شاپرک را صد رنگ، و مرا دلتنگ تو آفرید . . .

اشعار کوتاه دلتنگی

متن کوتاه دلتنگی

خدایا
این دلتنگی‌های من را هیچ بارانی آرام نمی‌کند
فکری کن
اشک من طعنه می‌زند به باران رحمتت . . .

دلتنگ یارم هستم و امیدم به درگاه تو …

————-

گـاهـی در ذهـنـم
آنــقــدر واقـعـیــت داری
کـه دسـتـهـایـم هــوایت را در آغـوش می گــیـرد …

————-

دلتنگم نه براى تو!
براى کسى که فکر مىکردم تو بودى:
این روزها هرکس گفت عاشقتم
بپرس تا ساعت چند؟

اشعار کوتاه دلتنگی

اشعار کوتاه دلتنگی و احساسی

نبودنت مثل تمام کردن سیگار است
در نیمه شبی برفی
وقتی دکه‌های شهر بسته‌اند

دلتنگ یارم و هیچ چیزی درمان من نیست

————-

تنهایی و دل تنگی هایتان‌ را پیش‌فروش نکنید
فصل‌اش که برسد به قیمت می‌خرند . . .

————-

لعنت به تو ای “دل”
که همیشه جائی جا می مانی
که تو را نمی خواهند…

اشعار کوتاه دلتنگی

شعر کوتاه دلتنگی

دلم تنگ ندانم صبر کردن

ز دلتنگی بوم راضی بمردن

ز شرم روی ته مو در حجابم

ندانم عرض حالم واته کردن

باباطاهر

————-

آدم خوب قصه های من
دلتنگت شده ام !
حجمش را میخواهی ؟؟؟
خدا را تصور کن …

————-

من تو را به خاطر این که سرت شلوغ است سرزنش نمیکنم
من زمان را به خاطر این که بسیار آهسته حرکت می کند سرزنش می کنم
دلتنگتم

اشعار کوتاه دلتنگی

شعر دلتنگی و عاشقانه

کمی گیجم کمی منگم عجیب است
پریده بی جهت رنگم عجیب است
تو را دیدم همین یک ساعت پیش
برایت باز دلم تنگ است …

————-

دلتنگم…
مثل خیلی از روزهای زندگانی ام.
این روزها هیچ کس شریک غم و دلتنگی آدمها نیست؛
تنها همدم تنهایی ها و بی کسی هایم، یک قلم و چند ورق کاغذ تا نخورده است.
اگر روزی کاغذهایم تمام شوند چه کنم؟!!!

————-

من حسرت دیدار تو دارم به که گویم
از بهر تو من ابر بهارم به که گویم
غیر از تو کسی را به خدا دوست ندارم
از نرگس چشم تو خمارم به که گویم

نظرات