عکس پروفایل سکوت + جملات خاص سکوت کردن
در این پست می توانید متن های غمگین درباره سکوت و عکس پروفایل سکوت و جملات خاص سکوت کردن و عکس نوشته درباره سکوت و جملات خاص درباره سکوت مرگبار و اشعار زیبا درباره سکوت را مشاهده کنید.
عکس پروفایل سکوت
آنچه بر حسب ضرورت روی می دهد، آنچه که انتظارش می رود و روزانه تکرار می شود، چیزی ساکت و خاموش است؛ تنها اتفاق سخنگو است و همه می کوشند آن را تعبیر و تفسیر کنند.
پروردگار مهربان من،
از دوزخ این بهشت رهایی ام بخش!
در اینجا هر درختی مرا قامت دشنامی است
و هر زمزمه ای بانگ عزایی
و هر چشم اندازی سکوتِ گنگ و بی حاصل
و رنجزای گسترده ای…
سکوت از ما
احساس زرنگی از شما…
در سکوت و با سکوت با تو حرف میزنم …
که روزهاست گوشها ،
توان اوج موج حرفها ،
برایشان بسان فاجعه ست …
گیله مرد
عکس استوری سکوت
My silence has a lot to say
but you never hear them
سکوتِ من هزارتا حرف داره که
تو هیچوقت نشنیدی
سکوت آدمیزاد بوی دلخوری میده
و پرحرفیش بوی دلتنگی!
—–
با آدمیان زیستن دشوار است، زیرا خاموش ماندن بسی دشوارتر است.
—–
نیمی از جهان، افرادی هستند که چیزی برای گفتن دارند
و نمی توانند بگویند؛
و نیم دیگر افرادی هستند که چیزی برای گفتن ندارند،
ولی همیشه حرف میزنند.
گیله مرد
جملات خاص سکوت
یک دوست داشتن هایی هم هست
که از دور است و در سکوت
که دلت برایش از دور ضعف می رود
که وقتی حواسش نیست
چشمانت را می بندی و در دل
دعایش می کنی
و با یک بوسه به سویش
روانه می کنی
که وقتی بی هوا
نگاهش با نگاهت
یکی می شود
انگار کسی به یک باره
نفس کشیدن را ممنوع می کند
قفس داران سکوتم راشکستند
دل دائم صبورم راشکستند
بجرم پابه پای عشق رفتن
پرو بال عبورم راشکستند
مرا از خلوتم بیرون کشیدند
چه بی پروا حضورم راشکستند
تمنا درنگاهم موج میزد
ولی رویای دورم را شکستند.
به سکوت ایمان دارم و حاضرم ساعت ها در باره مزایایش برای شما صحبت کنم. !!!
جرج برنارد شاو
عکس استوری سکوت دردناک
سکوت شب
میتواند دلیلی باشد
برای شروع دلتنگی
درست از همان لحظهای که
بدانی شنوندهای نیست
برای شنیدن دلتنگی هایت…
من سال هاست که
سکوت میکنم
گمان میکردم
تو لب خوانی بلدی…
—–
کسی دوستدار حقیقی زنان است که امروزه به آنها بگوید : زنان در باب زنان سکوت کنند!
تو را
در صبحانه موسیقی می جویم
وقتی که به نت های چکیدن آب در لیوانت
خیره است
در لرزش طیاره ها
وقتی به نام تو برخورد می کنند.
و تو را نمی یابم
مگر هنگامی که در آینه ها خیره ام
در گردبادی تیره از حنجره ها، سربازان، حاکمان
و سکوت دستش را باز می کند
تا آبی بنوشم که تو تقدیسش کرده یی.
عمریست سکوت کردم تا شاید بفهمد…