100 متن و شعر تبریک عید نوروز به زبان افغانی و افغانستانی و پشتو

0

۱۰۰ متن و شعر تبریک عید نوروز به زبان افغانی و افغانستانی و پشتو

متن و شعر تبریک عید نوروز به زبان افغانی و افغانستانی و پشتو برای فارسی زبان های افغان را در ادامه ببینید

100 متن و شعر تبریک عید نوروز به زبان افغانی و افغانستانی و پشتو

سر هر سال گردد جنده بالا

بود روز نو و نوروز دنیا

تمام عرض خود را با تولا

مرا آنجا همین باشد تمنا

خدا خواهد رسم در روضه شاه

شوم ایستاده در پیش نظرگاه

و در جایی دیگر می‌گوید:

تماشا کن تجلیات نوروز

که تحت و فوق بی‎گرد و غبار است

لباس نو ببخشم از سر لطف

قبای کهنه من تار تار است

نظر کن ای شهنشاه ولایت!

که رنگ عشقریت زرد و زار است

عید نوروز مبارک

100 متن و شعر تبریک عید نوروز به زبان افغانی و افغانستانی و پشتو

متن و شعر تبریک عید نوروز به زبان افغانی

نوروز شد و گشت همه روی زمین سبز

گسترد طبیعت به زمین، فرش نگین سبز

تبریک رسید از طرف مام مشیت

بر مام طبیعت که تو را گشت جنین سبز

عید نوروز مبارک

…….

گویید به نوروز که امسال نیاید

در کشور خونین‌ کفنان ره نگشاید

بلبل به چمن نغمه شادی نسراید

ماتم زدگان را لب پرخنده نشاید

گفتی قطار خرم نوروز می‌رسد

نوروز را نداده کسی راه در قطار

نوروز، گرم کوره و نوروز پشت چرخ‌

نوروز مانده آن طرف سیم خاردار

پرسیده‌ای که سال‌ِ فراروی‌، سال چیست‌؟

نومید بود باید از آن یا امیدوار؟

وقتی که سال‌، سال کبوتر نمی‌شود

دیگر چه فرق می‌کند اسپ و پلنگ و مار؟

این خرمی بس است که سنجاق می‌شود

بر سررسید کهنه من برگی از بهار

تا شعر تازه‌ای بنویسم بر آن ورق‌

از ما همین دو جمله بماند به یادگار

100 متن و شعر تبریک عید نوروز به زبان افغانی و افغانستانی و پشتو

شعر نوروز مبارکی افغانستانی

تا یار مددگاراست نـوروز مبارک باد

تا سبزه پدیدار اسـت نوروز مبارک

ای عقل امانم ده دیوانه و سرمستم

امشب شب دیدار است نوروز مبــارک باد

دشت و دمن و صحرا از لاله چراغان است

بلبل به چمن زار است نوروز مبارک باد

این باغ چه‏خوش زیباست با نسترن و نرگس

تـا نغمه آبشار است نوروز مبارک باد

ای مردم بــا همت! برخیز و نوا سر کن

دشمن همه غدار است نـوروز مبارک باد

۱۰۰ متن و شعر تبریک عید نوروز به زبان افغانی و افغانستانی و پشتو

اندر دل من مها دل‌ افروز تویی

یاران هستند و لیک دلسوز تویی

شادند جهانیان به نوروز و به عید

عید من و نوروز من امروز تویی

……..

با تابش زلف و رخت ای ماه دل افروز

از شام تو قدر آید از صبح تو نوروز

از جنبش موی تو برآید دو گل از مشک

و ز تابش روی تو برآید دو شب از روز

…….

زبان گشود پرستو که نوبهاران شد

ولی چو بال بر آورد تیر باران شد

بهار آمد و شعر بهشت بر لب داشت

اسیر خاطر خونین سوگواران ش

نظرات