جملات ناگفته عاشقانه + حرف های ناگفته دلم
در این پست می توانید متن های کوتاه و عاشقانه و متن های حرف عاشقاه و حرف های ناگفته عاشقانه و حرف های قلبم و جملات ناگفته عاشقانه و حرف های ناگفته دلم و اشعار ناگفته و زیبا و حرف های عاشقانه پنهانی را مشاهده کنید.
جملات ناگفته عاشقانه
تنها آینه گواهی میدهد دوست داشتن هایم را
تمام حرفهایی که باید به تو میزدم به آینه گفته ام
اگر تو هم حرفهایم را گوش میکردی شاید نمیرفتی
امان از روزے ڪه
میبینے چیزے برایت نمانده
جز یک بغل تنهایی
چند خط حرف ناگفته
و یک دل پر…
به دل نگیر خدا
ولے دنیات قشنگ نیست…
گاهی یه حرفایی رو نمیشه زد
یه اشکایی رو نمیشه ریخت
مث جایی که #هوشنگ_ابتهاج میگه :
“سال ها ناگفته ماند این شرح درد “
سال ها :)))
عکس نوشته حرف عاشقانه
شب از نیمه که بگذرد
کارهای زیادی هست که باید انجام بدهم
مثلا مسواک بزنم
ساعتم را برای صبح فردا کوک کنم
بعد
تا می توانم
دلتنگت شوم
یهو به خودت میایی میبینی چیزی نمونده جز کلی حرف ناگفته که دیگه تمایلی هم برا گفتنشون نداری…
زمانی که غمگین هستیم؛
کنار پنجره میرویم و
خیره میشویم به فضای روبرویمان
و فقط فکر می کنیم،
به آنچه بر سرمان آمده است….
جسممان در کنار پنجره است؛
اما روحمان خدا میداند در کجا و
به یاد چه کسی پرسه میزند….
چه دردهای ناگفته ای که
در کنار پنجره با سکوت گفته ایم
و کسی از آن ها آگاه نیست…
زندگی بسیار کوتاه تر از آنست
که بخواهیم بعضی از کلمات مهم را ناگفته نگه داریم !
مثل دوستت دارم …
عکس نوشته عشق زیبا
زندگی بسیار کوتاه تر از آنست
که بخواهیم بعضی از کلمات مهم را ناگفته نگه داریم !
مثل دوستت دارم …
همیشه یادمان باشد که
ناگفتهها را میتوان گفت ؛
اما گفتهها را نمیتوان پس گرفت
دلها خیلی زود از حرف ها میشکنند…
حالا که باران میبارد
زمین خیس شده و بوی باران میپیچد در ریه هایم
حالا که سنگفرش ها پوشیده شده اند از برگ
حالا که عطر قهوه های کافه چی هوای این حوالی را پر کرده …
حیف است اگر نباشی، اگر برنگردی ….
عکس نوشته جملات ناگفته عاشقانه
خسته ام…
از خیره ماندن
به جای خالی ات در قاب عکس ،
از پرسه هایت
در خیالم که کلافه ام میکند ،
از ناگفته هایی که
تنها “تو” بودی گوش شنوایش ،
دیگر نمیدانم خودم را به کدام راه بزنم!
به هر بیراهه ای هم زدم
پایانش “تو” بودی…!
زمانی که غمگین هستیم؛
کنار پنجره میرویم و
خیره میشویم به فضای روبرویمان
و فقط فکر می کنیم،
به آنچه بر سرمان آمده است….
جسممان در کنار پنجره است؛
اما روحمان خدا میداند در کجا و
به یاد چه کسی پرسه میزند….
چه دردهای ناگفته ای که
در کنار پنجره با سکوت گفته ایم
و کسی از آن ها آگاه نیست…
نظرات