متن جوانی کجایی + عکس نوشته غمگین جوانی

0

در این پست می توانید متن های زیبا درباره جوانی و متن کوتاه درباره جوانی کردن و متن جوانی کجایی و عکس نوشته غمگین جوانی و عکس نوشته جوان بودن و متن درباره گذشت جوانی و شعر درباره جوانی و عکس نوشته غمگین گذشت جوانی را مشاهده کنید.

 متن جوانی کجایی

متن جوانی کجایی

تو بادبادک بازیگوشی بودی

که با دنباله‌ی عطرش هر روز

از خیابان نوجوانی‌ام می‌گذشت

و من کودکی که می‌دوید

می‌دوید

می‌دوید

و نمی‌رسید …!

متن جوانی کجایی

جوانی و پیری بهار است و دی

نه آن دی که باشد بهارش ز پی

غنیمت شمر پیش از آن کاین گلت

شود زرد و نسرین دهد سنبلت

متن جوانی کجایی

عاشق روی جوانی خوش نوخاسته‌ام

وز خدا دولت این غم به دعا خواسته‌ام

عاشق و رند و نظربازم و می‌گویم فاش

تا بدانی که به چندین هنر آراسته‌ام

شرمم از خرقه آلوده خود می‌آید

که بر او وصله به صد شعبده پیراسته‌ام

عکس نوشته جوانی

جوانی‌ام

گوشه‌ی آغوش تو بود

لحظه‌ای صبر اگر می‌کردی

پیدایش می‌کردم

آغوشت را باز کردی

برای رفتن‌ام

شاید حق با تو بود

من دیر شده بودم!

متن جوانی کجایی

نوجوانی و جوانی رفت ماندم نیمه راه
تک درخت عمر من افسوس مانده بی ثمر

متن جوانی کجایی

یکی چو باده پرستان صراحی اندر دست

یکی چو ساقی مستان به کف گرفته ایاغ

نشاط و عیش و جوانی چو گل غنیمت دان

که حافظا نبود بر رسول غیر بلاغ

عکس نوشته جوانی کجایی

خداوندا ، بگذار روزهای جوانی ام را

با نفس فرشته هایت شماره کنم !

جوانی ام را خوش بوتر از پیراهن یوسف کن !

روزهای جوانی ، دلنشین اند ؛ دلنشین تر از نگاه لیلی ؛

خوش آواتر از صدای تیشه فرهاد

و خواستنی ترند از عشق جوانی ،

روزگار ماندنی ترین خاطره هاست . . .

متن جوانی کجایی

خسته ام از غمی که
مرتع جوانی ام را می چرد!!

متن جوانی کجایی

می نوش که عمر جاودانی اینست

خود حاصلت از دور جوانی اینست

هنگام گل و باده و یاران سرمست

خوش باش دمی که زندگانی اینست

عکس استوری غمگین جوانی

مبند دل به حیاتی که جاودانی نیست

که زندگانی ده روزه زندگانی نیست

به چشم هر که سیه شد جهان ز رنج خمار

شراب تلخ کم از آب زندگانی نیست

ز شرم موی سفیدست هوشیاری من

وگرنه نشئه مستی کم از جوانی نیست

متن جوانی کجایی

افسوس که نامه جوانی طی شد

و آن تازه بهار زندگانی دی شد

آن مرغ طرب که نام او بود شباب

افسوس ندانم که کی آمد کی شد

متن جوانی کجایی

تمام هستی، در دست های من است

و آرامش و اطمینان بی پایان گام هایم بر عرصه خاک، به هر سو می رود.

تمام آرزوها، همه امیدها و باورهای آسمانی،

در من به یقین می رسند و شادمانی هایم را

هیچ هراس آینده ای به لرزه نمی اندازد؛ زیرا که من جوانم

نظرات